- گهر گسستن
- پاره کردن رشته گوهر، نثار کردن و ریختن گوهر، فروباریدن باران: هوا بر سبزه اش گوهر گسسته زمرد را بمروارید بسته. (نظامی)، پاشیدن نور تشعشع: ازین سو زهره در گوهر گسستن وزان سو مه بمروارید سفتن، (نظامی)
معنی گهر گسستن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاره کردن رشته گوهر، نثار کردن و ریختن گوهر، فروباریدن باران: هوا بر سبزه اش گوهر گسسته زمرد را بمروارید بسته. (نظامی)، پاشیدن نور تشعشع: ازین سو زهره در گوهر گسستن وزان سو مه بمروارید سفتن، (نظامی)
کمر گشادن: (قدر تو چرخ را ربوده کلاه حکم تو کوه را گسسته کمر)، (ظهیر فاریابی)
قطعه قطعه کردن گوهر با ضربات، خنده کردن خندیدن، از دست دادن دولت و جاه و مقام: چو بد گوهران را قوی کرد دست جهان بین که گوهر بر او چون شکست، (نظامی)
آنکه گوهر پاشد گوهر افشان، سخی جوانمرد، فصیح و بلیغ، ناصح واعظ، ابر بارنده
سوراخ کردن گوهر در سفتن، سخن آفریدن گفتار نغز گفتن، قصه گفتن، ازاله بکارت کردن